کد مطلب:227821 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:196

مناظره با جاثلیق
وقتی مجلس پر از افراد مشهور شد، مأمون رو به جاثلیق كرد و گفت:

ای جاثلیق! این پسرعموی من علی بن موسی بن جعفر علیه السلام است. او از فرزندان فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبر ما و فرزند علی بن ابیطالب علیه السلام است.

من دوست دارم با او سخن بگویی و مناظره كنی، اما طریق عدالت را در بحث رها مكن.

صفحه=76@

جاثلیق گفت: ای امیرمؤمنان! من چگونه بحث و گفتگو كنم كه (با او قدر مشتركی ندارم) او به كتابی استدلال می كند كه من منكر آنم و به پیامبری عقیده دارد كه من با او ایمان نیاورده ام.

در این جا امام علیه السلام شروع به سخن كردند و فرمودند:

ای نصرانی! اگر به انجیل خودت برای تو استدلال كنم، اقرار خواهی كرد؟

جاثلیق گفت: آیا می توانم گفتار انجیل را انكار كنم؟ آری، به خدا سوگند اقرار خواهم كرد؛ هر چند به ضرر من باشد.

امام علیه السلام فرمودند هر چه می خواهی بپرس و جوابش را بشنو.

جاثلیق گفت درباره ی نبوت عیسی و كتابش چه می گویی؟ آیا چیزی از این دو را انكار می كنی؟

امام علیه السلام فرمودند: من به نبوت عیسی و كتابش و به آنچه به امتش بشارت داده و حواریون به آن اقرار كرده اند، اعتراف می كنم و به نبوت آن عیسی علیه السلام كه اقرار به نبوت محمد صلی الله علیه و آله و كتابش نكرده و امتش را به آن بشارت نداده، كافرم!

جاثلیق: آیا به هنگام قضاوت، از دو شاهد عادل استفاده نمی كنی؟

امام علیه السلام: آری.

جاثلیق: پس دو شاهد غیر اهل مذهب خود از كسانی كه نصاری شهادت آنان را مردود نمی شمارند، بر نبوت محمد صلی الله علیه و آله اقامه كن و از ما



[ صفحه 77]



نیز بخواه كه دو شاهد بر این معنا از غیر اهل مذهب خود بیاوریم.

امام علیه السلام: هم اكنون انصاف را رعایت كردی ای نصرانی! آیا كسی را كه عادل بود و نزد عیسی بن مریم مقدم بود، می پذیری؟

جاثلیق: این مرد عادل كیست؟ نامش را ببر.

امام علیه السلام: درباره ی «یوحنای» دیلمی چه می گویی؟

جاثلیق: به به! محبوب ترین فرد نزد مسیح را بیان كردی!

امام علیه السلام: تو را سوگند می دهم كه آیا انجیل این سخن را بیان نمی كند كه یوحنا گفت: حضرت مسیح مرا از دین محمد عربی باخبر ساخت و به من بشارت داد كه بعد از او چنین پیامبری خواهد آمد؛ من نیز به حواریون بشارت دادم و آن ها به او ایمان آورده اند؟

جاثلیق: آری! این سخن را یوحنا از مسیح نقل كرده و بشارت به نبوت مردی و نیز بشارت به اهل بیت و وصیش داده است. اما نگفته است این در چه زمانی واقع می شود و این گروه را برای ما نام نبرده تا آن ها را بشناسیم.

امام علیه السلام اگر ما كسی را بیاوریم كه انجیل را بخواند و آیاتی از آن را كه نام محمد و اهل بیتش و امتش در آن ها است، تلاوت كند، آیا ایمان به او می آوری؟

جاثلیق: بسیار خوب است.

امام علیه السلام به نسطاس رومی فرمودند: آیا سفر سوم انجیل را از حفظ





[ صفحه 78]



داری؟

نسطاس گفت: بلی، از حفظ دارم.

سپس امام به رأس الجالوت (بزرگ یهودیان) رو كردند و فرمودند: آیا تو هم انجیل می خوانی؟

گفت: آری، به جان خودم سوگند.

فرمودند: سفر سوم را برگیر، اگر در آن ذكری از محمد و اهل بیتش بود، به نفع من شهادت ده و اگر نبود، شهادت نده.

سپس امام علیه السلام سفر سوم را قرائت كردند تا به نام پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند؛ آنگاه رو به جاثلیق كرده، فرمودند: ای نصرانی! تو را به حق مسیح و مادرش، آیا قبول داری كه من از انجیل باخبرم؟

جاثلیق: آری.

سپس امام علیه السلام نام پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت و امتش را برای او تلاوت كردند، سپس فرمودند: ای نصرانی! چه می گویی؟ آیا این سخن عیسی بن مریم است؟ اگر تكذیب كنی؛ آنچه را كه در انجیل در این زمینه می گوید، و موسی و عیسی هر دو را تكذیب كرده ای و كافر شده ای.

جاثلیق: من آنچه را كه وجود آن در انجیل برای من روشن شده است، انكار نمی كنم و به آن اعتراف دارم.

امام علیه السلام همگی شاهد باشند كه او اقرار كرد.

آنگاه فرمودند: ای جاثلیق! هر سؤال می خواهی بكن.



[ صفحه 79]



جاثلیق: از حواریون عیسی بن مریم خبر ده كه آن ها چند نفر بودند و نیز خبر ده كه علمای انجیل چند نفر بودند؟

امام علیه السلام: از شخص آگاهی سؤال كردی. حواریون دوازده نفر بودند و اعلم و افضل آن ها «لوقا» بود. اما علمای بزرگ نصرانی سه نفر بودند.

یوحنای اكبر در سرزمین باخ، یوحنای دیگر در قرقیسا و یوحنای دیلمی در رجاز نام پیامبر و اهل بیت و امتش نزد او بود و او بود كه به امت عیسی و بنی اسرائیل بشارت داد.

سپس فرمودند: ای نصرانی! به خدا سوگند ما ایمان به آن عیسی داریم كه ایمان به محمد داشت، ولی تنها ایرادی كه به پیامبر شما داریم، این بود كه او كم روزه می گرفت و كم نماز می خواند!

جاثلیق ناگهان متحیر شد و گفت: به خدا سوگند! علم خود را باطل كردی و پایه ی كار خود را ضعیف نمودی و من گمان می كردم تو اعلم مسلمانان هستی!

امام علیه السلام: مگر چه شده است؟

جاثلیق: برای اینكه می گویی عیسی ضعیف و كم روزه و كم نماز بود؛ در حالی كه عیسی حتی یك روز را افطار نكرد و هیچ شبی را (به طور كامل) نخوابید.

امام علیه السلام برای چه كسی روزه می گرفت و نماز می خواند؟

جاثلیق نتوانست پاسخ گوید و ساكت شد، زیرا اعتراف به عبودیت



[ صفحه 80]



عیسی می كرد كه با ادعای الوهیت او سازگار نبود. سپس سؤال و جواب هایی پیرامون زنده كردن مردگان توسط عیسی به اذن خدا انجام گرفت و بیان شد كه این كار توسط الیسع نیز انجام شده و پیامبر اسلام نیز بیماران صعب العلاج را شفا داد و ما هیچ كدام از آن ها را خدا نمی دانیم.

در نهایت جاثلیق پاسخی نداشت و تسلیم شد و گفت: سخن تو درست است و معبودی جز خداوند یگانه نیست. [1] .


[1] ر. ك: مجموعه آثار دومين كنگره ي جهاني حضرت رضا عليه السلام، ج 1 صص 452 - 432، مقاله ي آيت الله ناصر مكارم شيرازي.